کد مطلب:298612 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:111

فدک مال موروثی نبود؟


طبق روایاتی كه در دست است فدك را پیغمبر اسلام طبق دستور الهی در زمان حیات خود به فاطمه و بچه های او بخشید و فاطمه (س) آن را متصرف شد و جز اموال موروثی نبود، و روایات مزبوره را علمای بزرگوار شیعه و محدثین اهل سنت در كتابهای خود روایت كرده اند، از آن جمله جلال الدین سیوطی، یكی از علمای اهل سنت، در تفسیر در المنثور در ذیل آیه ی «و آت ذاالقربی حقه» [1] به سند خود از ابی سعید خدری روایت كرده كه چون این آیه نازل شد رسول خدا (ص) فاطمه را طلبید و فدك را به او داد. [2] .

و نیز در ذیل همان آیه از ابن عباس روایت دیگری به همین مضمون روایت كرده است. [3] .

از علمای بزرگوار شیعه مرحوم كلینی و صدوق و عیاشی و علی بن عیسی اربلی و


دیگران در كتابهای خود به طور مفصل و مسند روایاتی در این باره نقل كرده اند كه ما به عنوان نمونه ی ترجمه ی همان حدیث اصول كافی مرحوم ثقه الاسلام كلینی را برای شما نقل می كنیم:

حدیث مزبور از شخصی به نام علی بن اسباط نقل شده كه گوید: هنگامی كه حضرت موسی بن جعفر بر مهدی عباسی وارد شد مشاهده فرمود كه وی در كار رسیدگی به مظالم و حقوق مردم است و آنها را به صاحبان اصلی آن برمی گرداند. امام (ع) بدو فرمود: پس چرا حق ما را به ما نمی دهند؟ پرسید آن حق چیست؟ فرمود: هنگامی كه خداوند فدك و حومه ی آن را برای پیغمبر گشود، و آن را بدون زحمت جنگ و لشكركشی در اختیار آن حضرت قرار داد این آیه را نازل فرمود، «و آت ذاالقربی حقه» پیغمبر ندانست «ذی القربی» كیان اند، و در این باره به جبرئیل مراجعه كرد، و جبرئیل به درگاه خدای تعالی آمد و خداوند بدو وحی فرمود كه فدك را به فاطمه بده.

پیغمبر فاطمه را خواست و بدو فرمود: خداوند به من دستور داده فدك را به تو بدهم، فاطمه هم قبول كرد و تا پیغمبر زنده بود وكلای فاطمه فدك را در تصرف داشتند، و چون ابوبكر روی كار آمد وكلای فاطمه را بیرون كرد، فاطمه كه چنین دید به نزد ابوبكر آمده و بر او اعتراض كرد، ابوبكر از فاطمه خواست تا گواهی برای خود بیاورد و فاطمه امیرالمومنین (ع) و ام ایمن را به نزد ابوبكر برده و آن دو گواهی دادند كه فدك مال زهراست.

ابوبكر نامه ای نوشت و به فاطمه داد و در آن نوشته بود كه فدك ملك فاطمه است و كسی متعرض او نشود، و فاطمه آن نامه را گرفته از خانه ی ابوبكر بیرون آمد و در راه كه (به سوی خانه) می رفت عمر به او برخورد و پرسید: ای دختر محمد این نامه چیست؟ فرمود: نامه ای است كه پسر ابی قحافه برای من نوشته است، عمر گفت: آن را به من نشان ده، و فاطمه نخواست آن را به عمر نشان دهد، ولی عمر بزور آن را از دست فاطمه گرفت و آب دهان خود را بدان افكنده و پاك كرد و آن را درید... تا به


آخر حدیث. [4] .


[1] سوره ي اسري آيه ي 26 كه خداوند به پيغمبر دستور مي دهد به نزديكان حقشان را بده.

[2] تفسير در المنثور، ج 4، ص 177.

[3] تفسير در المنثور، ج 4، ص 177.

[4] اصول كافي «باب الفي و الانفال و تفسير الخمس و حدوده» حديث 5. و روايات ديگر را نيز كه از طريق شيعه بدين مضمون آمده مي توانيد در كتاب عيون الاخبار (چاپ قم)، ص 233؛ تفسير عياشي، ج 2، ص 287؛ كشف الغمه، ج 8، ص 102 پيدا كنيد.